موضوع : نقش امام رضا در جنبش مکتبینقش امام عليبنموسي الرضا(ع) در جنبش مكتبي
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
زندگي سياسي به نحوي از انحا در زندگي فكري امت انعكاس مييابد هرگاه زندگي سياسي همراه با تشويش و تشنج باشد زندگي فكري جامعه نيز از تشويق و تشنج به دور نخواهد بود. اگر امتي در برابر مواضع سياسي خود فاقد بينشي روشن باشد در اين صورت در بيشتر مواضع فكري و فرهنگي خود در ابهام و سرگشتگي به سر خواهد برد.
حيات فكري و فرهنگي نيز در زندگي سياسي انعكاس مييابد يعني اگر امتي از نظر فرهنگي و اخلاقي داراي انديشهاي مشوش باشد طبيعه مواضع و بينشهاي آن در مسائل سياسي نيز به دور از تشويق و آشفتگي نخواهد بود. اين حقيقت دليل زندگي بسيار مشوش زمان عليبنموسي(ع) را بر ما روشن ميسازد. در اين جا شرايط آن روزگار امت اسلامي را كه قبلاً به اختصار بيان كرديم به تفصيل ميآوريم از نظر سياسي در آن زمان نيز همچون ديگر دوران انقلابهاي به هم پيوستهاي ديده ميشود برخي از اين انقلابها را يادآور شدهايم و اكنون به بيان ديگر انقلابها خواهيم پرداخت. در آن روزگار انقالبي در مصر و نهضتي در سودان و حجاز و عراق صورت ميگرفت و اين چنين بود كه انقلابهاي متعددي يكي پس از ديگري در امت اسلامي به وقوع ميپيوست.
مأمون از سال 198 تا سال 204 در خراسان به سر ميبرد بدين معنا كه خراسان را پايتخت خلافت خود قرار داده بود. وي قبل از اين به جمگ با برادرش امين مشغول بود زيرا بر طبق رسوم و اعتقادات بنيعباس در بغداد امين خليفه شرعي به شمار ميآمد ولي مأمون امين را خلع و خود را خليفه مسلمين معرفي كرد و به جنگ با برادرش امين پرداخت و پس از آن كه جنگهاي مأمون و امين به پايان رسيد لشگريان مأمون وارد بغداد پايتخت خلافت امين شدند و اهالي بغداد را به قبل رساندند و بسياري از خانهها و آباديها را به نابودي كشاندند ولي بار ديگر خشم و آشفتگي به بغداد بازگشت و مردم بغداد مأمون را خلع كردند و ابراهيمبنمهدي را بو ولايت آنجا برگزيدند.
اين يكي از انقلابهايي بود كه در آن دوران اتفاق افتاد اما، در همين زمان، سرزمين مصر نيز شاهد تحولاتي در ميان اهالي مسيحي آن بود زيرا، ايشان بر والي عباس شوريدند و او را از مصر بيرون راندند. در همين زمان گروههايي كه از هند به بردگي گرفته شده و از سند و پنجاب و پاكستان شرقي به بصره آورده شده بودند دريافتند كه در سرزمينهاي اسلامي كشمكش سختي در جريان است لذا از فرصت استفاده كردند و توانستند بر بصره و بحرين سيطره يابند. ايشان مالياتهاي سنگيني بر بندر بصره وضع كردند بندري كه از مهمترين بنادر آن روزگار به شمار ميآمد زيرا در آن زمان دنياي غرب و آفريقا مايحتاج خود را از محصولات چينشرقي و كشورهاي جزاير شرقي از اين طريق تأمين ميكردند هنگامي كه محصولات به بندر بصره ميرسيد مردم اين محصولات را از بصره تحويل ميگرفتند و آنها را از طريق عراق حمل ميكردند تا آن كه به شام ميرسيدند و از آن جا راهي لاذقيه يا بنادر بيروت و فلسطين ميشدند يعني نقاطي كه كالاها را به جهان غرب و بويژه به ونيز در ايتاليا ميرساندند. اين كالاها بين كشورهاي اروپايي تقسيم ميشد علاوه بر آن بندر بصره در تأمين مايحتاج بغداد مركز خلافت نقش بسزايي داشت ولي به سبب سيطره اين عده بر بصره ارزاق اين شهر رو به كاهش نهاد.
بنابراين بندر بصره يك بندر بينالمللي به شمار ميآمد كه تحت تصرف عدهاي كه خود را زط ميناميدند قرار گرفته بود تسلط بر بصره تنها يكي از كارها يا يكي از اشكال درآمد ايشان بود. مردم با زبان اين گروه آشنايي نداشتند و هرگاه يكي از آنها را در حال سخنگفتن ميديدند سخنان او را نامفهوم مييافتند.
اين گروه در آغاز گروه كوچكي بدند ولي پس از نيرومند شدن تعداد زنان و فرزندان آنها به هزاران نفر بالغ ميشد و چنانچه كه كتابهاي تاريخي نقل ميكنند عده ايشان بالغ بر بيستهزار نفر بوده است ولي همين گروه كوچك توانست بر بصره يعني مهمترين بندر اسلامي و از آنجا بر تنها راهدريايي كه عراق را به خارج متصل ميكرد تسلط يابد.
دليل موفقيت اين گروه تشنجهاي داخلي امت اسلامي بود به اضافه آن كه در همين زمان در يمن حكومت مستقلي از بنيعباس تشكيل شده بود. اين حكومت پس از انتخاب محمد زبادي به ولايت يمن شكل گرفت كسي كه خيلي زود توانست حكومت زباديه را برقرار سازد. تشنجهاي آذربايجان و ارمنستان و اطراف آنها نيز مزيد بر علت بود و حكومت اسلامي اين چنين سر تا پا متزلزل بود و همين اوضاع مشوش بود كه در بعد فكري جامعه انعكاس يافت و حتي يك مسلمان به نقش خود در زندگي آگاهي نداشت و نميدانست كه آيا اسلام به اصالت خود باقي است يا از مسير خود منحرف شده است. مأمون نيز از اين فرصت استفاده كرد و در اسلام بدعتي گذارد بدين ترتيب كه دستور ترجمه كتابهاي قديمي ديگر ملل را صادر كرد و اين چنين بود كه وضع قوانين و شيوه اداره حكومت اساساً بر قوانين غيراسلامي مبتني شد دارالترجمههايي در خراسان و نيشابور و مناطق ديگر تأسيس شد و مبالغ هنگفتي براي اداره اين دارالترجمهها اختصاص يافت.
مأمون به يكي از اين دو دليل اقدام به چنين عملي كرده است:
اول: گفته ميشود كه چون مأمون پي برد كه افكار انقلابي در سرتاسر سرزمين اسلامي انتشار يافته است چارهاي نديد جز آن كه براي مبارزه با اين انديشههاي انقلابي بر پايگاه فكري مشخصي تكيه كند.
پايگاه فكري مأمون در رويارويي با گسترش انقلاب در ميان امت اسلامي ميتوانست بر آن تكيه كند كدام است؟
طبيعه افكاري كه از طريق كتابهاي ترجمع شده زبان فارسي منتقل ميشد ميتوانست همان پايگاه فكري مأمون باشد. اكنون نگاهي خواهيم داشت به كتابهايي كه از زبان فارسي به عربي ترجمه شده است. اين كتابها كدامند؟
هرگاه ايران آن زمان را از نظر بگذرانيد از يك طرف پادشاهاني را ميبينيد كه بر مردم تسلط يافتهاند و از سوي ديگر گروههاي محرومي را مشاهده ميكنيد كه به بردگي و بندگي گرفته شدهاند و با در نظر گرفتن آن كه در ميان اين بردگان محروم انديشهاي انقلابي وجود نداشت و نيز در برابر اين سلاطين تسليم محض بودند اما افكار اين محرومان عقب مانده را گروهي از نويسندگن تغذيه ميكردند به طوري كه شاهنشاه زمان اموال زيادي را بديشان ميداد تا كتابهايي تدوين كنند كه موجب تأييد حكومت باشد.
فهرست مطالب
مقدمه
امام رضا (ع) نجاتبخش امت اسلامي
امام(ع) چگونه به ايفاي نقش مكتبي خود پرداخت؟
برچسب ها: تحقیق نقش امام رضا در جنبش مکتبی نقش امام علی بن موسی الرضا در جنبش مکتبی زندگی سیاسی امام رضا(ع) امام رضا نجاتبخش امت اسلامی زندگینامه امام رضا(ع) نقش امام رضا نقش امام رضا در جنبش مکتبی